ضرارلغتنامه دهخداضرار. [ ض ِ ] (اِخ ) مسجد ضرار؛ مسجدی بود که منافقان ساخته بودند و حق تعالی به هدم آن فرمان داد چنانکه در قرآن واقع است . (منتخب اللغات ).
ضرارلغتنامه دهخداضرار. [ ض ِ ] (اِخ )الرومیة. نام مادر معتضد خلیفه ٔ عباسی است . رجوع به عقد الفرید ج 5 ص 406 و مجمل التواریخ ص 370 شود.
ضرارلغتنامه دهخداضرار. [ ض ِ ] (ع مص ) مُضارّة. گزند رسانیدن یکدیگر را. || جزای ضرر. و قوله تعالی : اتخذوا مسجداً ضراراً ؛ ای مضارة لاهل مسجد قبا. (منتهی الارب ). || لا ضرر و لا
ضرارلغتنامه دهخداضرار.[ ض ِ ] (اِخ ) ابن عبدالمطلب . عم پیغمبر اکرم که با عبداﷲ و ابوطالب از یک مادر (فاطمه دختر عمرو المخزومیة) بود. رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 263 و ج 5 ص 7 شود.
ضرارةلغتنامه دهخداضرارة. [ ض َ رَ] (ع مص ) نابینا شدن . (منتخب اللغات ). نابینائی . (دهار). || کمی در اموال و ذوات . (منتهی الارب ). || گزند رسانیدن . (غیاث ) (آنندراج ).
ضراریةلغتنامه دهخداضراریة. [ ض ِ ری ی َ ] (اِخ ) یکی از شش فرقه ٔ مجبره منسوب به ضراربن عمرو حِفص الفرد و اتفاقهما فی التعطیل انهما قالا الباری تعالی عالم ٌ قادرٌ علی معنی انه لیس
اصحاب ضرارلغتنامه دهخدااصحاب ضرار. [ اَ ب ِ ض ِ ] (اِخ ) پیروان ضراربن عمرو و حفص الفرد بودند، و آنان را ضراریه میخواندند. رجوع به ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجازی قاهره ج 1 ص 12 شو