ضریب بازداریretention factorواژههای مصوب فرهنگستاننسبت مقدار مادۀ حلشده در فاز ایستا به مقدار آن در فاز متحرک
ضریبلغتنامه دهخداضریب . [ ض َ ] (ع ص ، اِ) مانند. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). مثل . (منتهی الارب ). نظیر : ضریر ما له فی العلوم نظیر و طبیب ما له فی الازمنة الغابرة ضریب . (خ
ضریبلغتنامه دهخداضریب . [ ض ُ رَ ] (اِخ ) ابن نقیر (یا نفیر) ابن سُمیر مکنی به ابوالسلیل . صحابی است . (منتهی الارب ).
ضریبواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) پیشتا. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن". در اِنگارِش (ریاضی) شماره ای است که پیش از شمارۀ دیگر بیاید تا در آن بتای