ضارلغتنامه دهخداضار. [ ضارر ](ع ص ) زیانکار. ضرررساننده . (غیاث ) (آنندراج ). زیان دهنده . (مهذب الاسماء). زیان آور. مُضر. پرزیان . || نامی از نامهای خدای تعالی . (مهذب الاسماء
ضارجلغتنامه دهخداضارج . [ رِ ] (اِخ ) آبی و نخلی که از پیش ازآن ِ بنی سعدبن زید مناة بود و سپس به تصرف رباب و بقولی بتصرف بنی الصیداء از بنی اسد درآمده است . (معجم البلدان ). و
ضاروراءلغتنامه دهخداضاروراء. (ع اِ) قحط. سختی . || ضرر. || بدحالی . || نقصان در چیزی . || نیاز. حاجت . (منتهی الارب ).