ضینلغتنامه دهخداضین . (اِخ ) کوهی است بزرگ به صنعاء. (منتهی الارب ). کوهی است به یمن . (معجم البلدان ).
وضینلغتنامه دهخداوضین . [ وَ ] (اِخ ) ابن عطاء، مکنی به ابوکنانه . رجوع به ابوکنانة وضین و رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 136 شود.
وضینلغتنامه دهخداوضین . [ وَ ] (ع ص ) هر چیزی برهم چیده و دوتاکرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) نوار و تنگ هودج پهن که از دوال یا موی بافند، یا آن جز از چرم نباشد. (منته
ذوالحوضینلغتنامه دهخداذوالحوضین . [ ذُل ْ ح َ ض َ ] (اِخ ) لقب حسحاس بن غَسّان . || لقب عبدالمطلب . || لقب عامربن هاشم .