حظیرهفرهنگ انتشارات معین(حَ رِ) [ ع . حظیرة ] (اِ.) 1 - محوطه ، چهاردیواری . 2 - جایی که برای محفوظ ماندن چارپایان از باد و سرما درست کنند.
حظیرهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. محوطه؛ چهاردیواری.۲. مقبره.۳. مکانی برای نگهداری چهارپایان؛ آغل.= حظیرهٴ قدس: [قدیمی] بهشت.
حظیره ٔ بنی نجارلغتنامه دهخداحظیره ٔ بنی نجار. [ ح َ رَ ی ِ ب َ ن َج ْ جا ] (اِخ ) نام موضعی بمدینه ٔ منورة. رجوع به جزء1 از ج 2 حبیب السیر چ طهران ص 206 شود.
حظیره ٔ قدسلغتنامه دهخداحظیره ٔ قدس . [ ح َ رَ ی ِ ق ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بهشت . رجوع به حظیره و حظیرةالقدس شود.
حریرهفرهنگ انتشارات معین(حَ رِ) [ ع . حریرة ] (اِ.) 1 - قطعه حریر. 2 - خوراکی رقیق از آرد برنج ، شکر و مغز بادام ، معمولاً برای کودکان شیرخوار و بیماران .