حصللغتنامه دهخداحصل . [ ح َ / ح َ ص َ] (ع اِ) غوره ٔ خرمای سخت ناشده یا غوره ٔ سخت . || گرد و شکوفه ٔ زرد خرما. (منتهی الارب ). || تلخ دانه و مانند آن که از گندم برآید چون پاک
حصللغتنامه دهخداحصل . [ ح َ ص َ ] (ع مص ) درد کردن شکم ستور از خوردن خاک و یا سنگریزه که در گیاه بود. || سنگ ریزه واقع شدن در انثیین کودک . (ناظم الاطباء).
حصلةلغتنامه دهخداحصلة. [ ح َ ص َ ل َ ] (ع اِ) یکی حصل ، یعنی یک غوره ٔ خرما یا یک شکوفه ٔ زرد خرما. (ناظم الاطباء).