حصیبلغتنامه دهخداحصیب . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) او راست : الموالید و تحویلها فی احکام النجوم . (کشف الظنون ).
حصیبلغتنامه دهخداحصیب . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) وادیی است به یمن و زبید در این وادی واقع است .و زنان حصیب بحسن و جمال بر دیگر زنان یمن فایقند واز این جاست مثل : اذا دخلت الحصیب فهرول
حصیبیلغتنامه دهخداحصیبی . [ ح ُ ص َ ] (ص نسبی ) نسبت است به حصیب پدر یزیدبن الحصیب اسلمی . (الانساب ).