ارزش فعلیpresent value, PV, discounted cash valueواژههای مصوب فرهنگستانارزش تنزیلشدة فعلی معادل نقدی یک دارایی در آینده متـ . ارزش تنزیلشدة فعلی present discounted value, PDV
غلظت حجمی رنگدانهpigment volume concentration, PVCواژههای مصوب فرهنگستانغلظت رنگدانه در پوشرنگ یا آسمایه یا فیلم (film) خشک که معمولاً به شکل درصد حجمی جزء نافرّار بیان میشود
حرلغتنامه دهخداحر. [ ح َ رِن ْ ] (ع ص ) انه لَحَر بکذا و حری بکذا و حَر ان یفعل کذا؛ ای جدیر و خلیق . (اقرب الموارد).
حرلغتنامه دهخداحر. [ ح َرر ] (ع اِ) گرما. (منتهی الارب ). گرمی . (زوزنی ). نقیض بَرْد. حرارت . ج ، حُرور، اَحارِر. (منتهی الارب ) : و قالوا لاتنفروا فی الحر قل نارُ جهنم اشد ح
جحرلغتنامه دهخداجحر. [ ج َ ] (ع مص ) در سوراخ درآوردن سوسمار را. || داخل شدن سوسمار در سوراخ . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بلند گردیدن آفتاب . || بی باران گردیدن ربیع.
جحرلغتنامه دهخداجحر. [ ج ُ ] (ع اِ) سوراخ دده و خزنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جُحران . سوراخ مار و جز آن . (مهذب الاسماء). سوراخ . (دهار). هر سوراخی که خزندگان و سباع
حرجفرهنگ مترادف و متضاد۱. بزه، تقصیر، جرم، گناه ۲. تنگی، ضیق، فشار، مضیقه ۳. اعتراض، باک ۴. درماندگی ۵. دلتنگی ۶. پرهیز، مسئولیت، تلطیف
حرججلغتنامه دهخداحرجج . [ ح ُ ج ُ ] (ع ص ، اِ) حُرْج . حرجوج . ج ، حراجیج . || باد سرد و تند که پی هم وزد.
پوسیدگی ساقه 1stalk rotواژههای مصوب فرهنگستانبیماری ناشی از اِروینیا کریزانتهمیـ زهای (Erwinia chrysanthemi pv. Zeae) در گیاهانی مانند ذرت
قیاس صوری فصلیdisjunctive syllogismواژههای مصوب فرهنگستانصورتی از استدلال که یکی از مقدمههای آن ترکیب فصلی pVq و دیگر مقدمۀ آن p~ و نتیجۀ آن q است