31 مدخل
نقطه، نقطه نقطه، خال خال، مثل نقطه
ویژگی سطحی با نقاط پراکنده
puncttated
متناوب، نشان گذاری کردن، نقطه گذاری کردن، تاکید کردن
تعادل متناوب
قطب نما
punctuates، نشان گذاری کردن، نقطه گذاری کردن، تاکید کردن
punctuate