همشنوی کل انتهای نزدیکpower sum near-end crosstalk, PSNEXTواژههای مصوب فرهنگستانهمشنوی بین همۀ زوجسیمهای فرستنده و زوجسیم گیرنده
حسدلغتنامه دهخداحسد. [ ح َ س َ ] (ع مص ) بدخواهی . (دهار) (محمودبن عمر ربنجنی ). بد خواستن . (زوزنی ). رشگ . (لغت نامه ٔ اسدی ). غیرت . بد خواستن برای کسی . (ترجمان عادل ). زوا
حسد آمدنلغتنامه دهخداحسد آمدن . [ ح َ س َ م َ دَ ] (مص مرکب ) حسادت ورزیدن . عارض شدن حسد برکسی : حسد آمد همگان را چنان کار ازوبرمیدند و رمیده شود از شیر حمیر. ناصرخسرو.بازان شاه را