همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

prosecute

ˈpräsiˌkyo͞ot

دیکشنری

پیگرد قانونی، تعقیب کردن، تعقیب قانونی کردن، دنبال کردن پیگرد کردن

جست‌وجوی دقیق

prosecute

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیگرد قانونی، تعقیب کردن، تعقیب قانونی کردن، دنبال کردن پیگرد کردن

جست‌وجوی مشابه

prosecuted

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیگرد قانونی، تعقیب کردن، تعقیب قانونی کردن، دنبال کردن پیگرد کردن

prosecutory

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دادستان

prosecutable

دیکشنری انگلیسی به فارسی

محاکمه، قابل تعقیب

prosecutrices

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دادسرای

prosecuting

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیگرد قانونی، تعقیب قانونی، پیگرد کننده

جست‌وجوی متن

تحت پیگرد قرار دادن (حقوق)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

prosecute

تحت تعقیب قانونی قرار دادن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

prosecute

تحت تعقیب قراردادن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

prosecute

وارد کاری شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

prosecute

عارض شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

complain, litigate, prosecute, sue