زبانه 2prominenceواژه‌های مصوب فرهنگستانفورانهای شعلهمانند گاز در فامسپهر یا تاج خورشید که در امتداد خطوط میدان مغناطیسی قرار دارند و چگالی بیشتر و دمای کمتری در مقایسه با محیط اطراف خود دارند
بیرون زدگیدیکشنری فارسی به انگلیسیdistension, distention, excrescence, jut, obtrusion, overhang, projection, prominence, protrusion, salience, salient
آوازهدیکشنری فارسی به انگلیسیcelebrity, fame, hearsay, honor, image, luster, name, popularity, prestige, prominence, renown, reputation, repute, reverberation
اهمیتدیکشنری فارسی به انگلیسیaccount, centrality, consequence, dimension, emphasis, eventfulness, import, importance, magnitude, matter, moment, noteworthiness, prominence, significance, we
