projectionدیکشنری انگلیسی به فارسیطرح ریزی، طرح، پروژه، تصویر، تجسم، پرتاب، افکنش، پیش امدگی، پیش افکنی، نقشه کشی، نور افکنی، اگراندیسمان، سده، بر امدگی
برونفکنیprojectionواژههای مصوب فرهنگستاندر روانکاوی، سازوکاری دفاعی که ازطریق آن انرژی سائقهای ناخوشایند از درون معطوف به عینیتهای (objects) بیرونی میشود
اتاقک جرقة تصویرگیرprojection spark chamberواژههای مصوب فرهنگستانآشکارسازی با آرایهای از میدانهای الکتریکی و مغناطیسی که مسیر ذره را در راستای عمود بر میدان الکتریکی نشان میدهد متـ . اتاقک تصویر projection chamber
پارامترهای افکنشprojection parametersواژههای مصوب فرهنگستانپارامترهایی که سبب بهینهسازی واپیچشهای شبکه و نمودهای آن میشوند
اتاقک جرقة تصویرگیرprojection spark chamberواژههای مصوب فرهنگستانآشکارسازی با آرایهای از میدانهای الکتریکی و مغناطیسی که مسیر ذره را در راستای عمود بر میدان الکتریکی نشان میدهد متـ . اتاقک تصویر projection chamber