اتاقک تحتِفشارpressurized cabinواژههای مصوب فرهنگستانمحل استقرار سرنشینان هواگرد که فشار آن، با متراکم کردن فشار هوای بیرون و راندن آن به داخل، بیش از فشار بیرون است
واکنشگاه آب تحتِفشارpressurized water reactor, pressure water reactorواژههای مصوب فرهنگستانواکنشگاه/ رآکتوری که در آن از آب سبک تحتِفشار برای کندسازی نوترون و خنک کردن سامانه استفاده میشود اختـ . واف PWR متـ . رآکتور آب تحتِفشار
تحت فشار قرار دادندیکشنری فارسی به انگلیسیbuttonhole, corners, overbear, press, pressure, pressurize, squeeze, stress