26 فرهنگ
2 مدخل
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
pounding
ˈpoundiNG
دیکشنری
تپش، زدن، کوبیدن، ساییدن، ارد کردن، بصورت گرد در اوردن، با مشت زدن
جستوجوی دقیق
pounding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تپش، زدن، کوبیدن، ساییدن، ارد کردن، بصورت گرد در اوردن، با مشت زدن
جستوجوی مشابه
pouncing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن، با چنگال ربودن