porpoiseدیکشنری انگلیسی به فارسیزردآلو، گراز دریایی، خوک دریایی، گراز ماهی، بالن یا نهنگ دندان دار، مثلپورپوس شنا کردن
حرکت دلفینیporpoise/ porpoisingواژههای مصوب فرهنگستان1. نوسانات شدید هواپیما بر روی زمین بهتناوب برروی ارابههای فرودِ جلو و عقب 2. شیرجهها و صعودهای کوتاه هواگرد در هنگام پرواز که اغلب بهصورت تصادفی رخ میدهد
کلاغپَرنشینیporpoising, porpoiseواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در هنگام نشست که در آن دماغة هواپیما به طور مکرر به سوی بالا و پایین حرکت میکند و چرخهای جلو و عقب نیز به تناوب به زمین برخورد میکنند