اندامگان نشانگر آلودگیpollution indicator organismواژههای مصوب فرهنگستانگونههای گیاهی یا جانوری که در آبهای آلوده مشاهده میشوند و وجودشان دلیل بر آلودگی خاصی در آب است
آلودگیpollution 1واژههای مصوب فرهنگستانوارد شدن مادهای در آب یا خاک یا هوا که کیفیت طبیعی آنها را تحت تأثیر قرار دهد و موجب آزار حواس بینایی یا چشایی یا بویایی یا شنوایی شود یا سلامتی را به خطر اندا
بار آلودگیpollution loadواژههای مصوب فرهنگستانمقدار آلودگی مشخصی که در مدتی معین وارد تصفیهخانه یا آب پذیرنده میشود
کاهش آلودگیpollution abatementواژههای مصوب فرهنگستانکاهش شدت یا زدودن آلودگی محیط زیست ازطریق بازمصرف پسماند یا تغییر فرایند یا مهار آلودگی