گور بازبسامانrearticulated burial, false extended burial, placed bone burialواژههای مصوب فرهنگستانگوری که در آن بقایای استخوانی یک جسد برخلاف حالت طبیعی آن دوباره ساماندهی شده است
placesدیکشنری انگلیسی به فارسیمکان ها، محل، مکان، جایگاه، وهله، جا، موقعیت، فضا، صندلی، میدان، قرار دادن، جای دادن، گذاشتن، گماردن، در محلی گذاردن