حنظللغتنامه دهخداحنظل . [ ح َ ظَ ] (ع اِ) ثمر گیاهی است بقدر خربوزه ٔ خرد در نهایت تلخی که آنرا خربوزه ٔ ابوجهل گویند و آنچه بر درخت منحصر بیکی باشد از جمله ٔ سموم قتاله است ، ب
حنظلفرهنگ انتشارات معین(حَ ظَ) [ ع . ] (اِ.) هندوانة ابوجهل ، میوه ای است به شکل هندوانه ، کوچکتر از نارنج با رنگی زرد و طمعی بسیار تلخ .
حنظلفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهمیوهای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیارتلخ که مصرف دارویی دارد؛ هندوانۀ ابوجهل؛ خربزۀ ابوجهل.
حنظلةلغتنامه دهخداحنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (ع اِ) یکی حنظل . (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به حنظل شود.
حنظلةلغتنامه دهخداحنظلة.[ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن صفوان . از نسل قحطان پیغمبری است که بدعوت قوم رس مبعوث گردید. (حبیب السیر).
حنظلةلغتنامه دهخداحنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) (بنو...) بطنی است از بطون بنی تمیم و آنان بنوحنظلةبن مالک بن زید مناةبن تمیم هستند. جوهری گوید: آنان بزرگترین قبیله ٔ تمیم اند. (صب
حنظلةلغتنامه دهخداحنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن ابی حنظلة الانصاری . یکی از صحابه است و امام مسجد قبا بود. رجوع به الاصابة و الاستیعاب شود.
حنظلةلغتنامه دهخداحنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن ابی عامر الراهب . پدر وی عامر از ظهور رسول اﷲ پرسیدی و وصف او از اخبار بخواستی . وی پلاس میپوشید و رهبان بود. چون پیغمبر مبعوث