ترسناک، شاشیدن
لعنتی، اه اظهار نفرت کردن، اه و پیف کردن
خسته شدم
ترسناک
پنیر، فاش کردن
ضعیف، وصله کردن، یک تکه کردن، ترکیب کردن، جور شدن
pissed
passionate, pissed
caldron, drunk, drunken, pissed, pot, vat