عونلغتنامه دهخداعون . (ع اِ) ج ِ عانة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به عانة شود. || ج ِ عُوان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عوان شود.- ابوعون ؛ خرما. (از اقر
اونلغتنامه دهخدااون . [ اَ ] (ع اِ مص ) تن آسایی . || نرمی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || (ص ، اِ) آرام و نرم . (ناظم الاطباء). || آهسته . || رفتار. || یک گوشه ٔ خرجین . |
عون الرفیقلغتنامه دهخداعون الرفیق . [ ع َ نُرْ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالمعین بن عون . شریف حسنی و از امرای مکه بود. وی بسال 1256 هَ . ق . در مکه متولد شد و از طرف پدرش شریف حسین نی
عون الدینلغتنامه دهخداعون الدین . [ ع َ نُدْ دی ] (اِخ ) یحیی بن محمدبن هبیرةبن سعد، مکنی به ابوالمظفر. وزیر دوره ٔ عباسیان بود. رجوع به هبیرة و دستورالوزراء ص 93 و تجارب السلف ص 306
عونیلغتنامه دهخداعونی . [ ع َ ] (اِخ ) نام او محمدبن عبداﷲ عونی است و از مشهورترین سرایندگان اشعار عامیانه در نجد بود. وی در بریدة، در قصیم متولد شد و بسال 1342 هَ . ق . درگذشت
عونیلغتنامه دهخداعونی . [ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب است به عون ، و آن لقب شاعری بود رافضی که سب صحابه میکرد، و گویند به امر عمربن عبدالعزیز وی را زدند تا درگذشت . (از اللباب فی تهذی
عونیلغتنامه دهخداعونی .[ ع َ ] (اِخ ) نام او محمدعلی است و از کردان ساکن قاهره بود و بر زبان کردی تسلط داشت . در بخش ترجمه ٔ قصر عابدین به کار مشغول بود و بسال 1371 هَ . ق . درگ
عون الرفیقلغتنامه دهخداعون الرفیق . [ ع َ نُرْ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالمعین بن عون . شریف حسنی و از امرای مکه بود. وی بسال 1256 هَ . ق . در مکه متولد شد و از طرف پدرش شریف حسین نی
عون الدینلغتنامه دهخداعون الدین . [ ع َ نُدْ دی ] (اِخ ) یحیی بن محمدبن هبیرةبن سعد، مکنی به ابوالمظفر. وزیر دوره ٔ عباسیان بود. رجوع به هبیرة و دستورالوزراء ص 93 و تجارب السلف ص 306
عونیلغتنامه دهخداعونی . [ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب است به عون ، و آن لقب شاعری بود رافضی که سب صحابه میکرد، و گویند به امر عمربن عبدالعزیز وی را زدند تا درگذشت . (از اللباب فی تهذی
عونیلغتنامه دهخداعونی . [ ع َ ] (اِخ ) نام او محمدبن عبداﷲ عونی است و از مشهورترین سرایندگان اشعار عامیانه در نجد بود. وی در بریدة، در قصیم متولد شد و بسال 1342 هَ . ق . درگذشت