حاری دهرلغتنامه دهخداحاری دهر. [ ری ی َ دَ ] (ع ق مرکب ) حِیَرَ دَهر. هرگز. (منتهی الارب ). ابداً. (اقرب الموارد).
جحاریةلغتنامه دهخداجحاریة. [ ج ُ ی َ ] (ع ص ، اِ) شتر گرداندام . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). البعیرالمجتمعالخلق . (ذیل اقرب الموارد از لسان العرب ).