phasesدیکشنری انگلیسی به فارسیفاز، مرحله، صورت، لحاظ، منظر، وجهه، پایه، دوره تحول و تغییر، اهله قمر، وضع، مرحلهای کردن
اَهِلّهphasesواژههای مصوب فرهنگستانتغییر شکل بخش روشن ماه و زهره و عطارد براثر تغییر وضع نسبی زمین و خورشید و اجرام فوق
حالتهای همباشcoexisting phasesواژههای مصوب فرهنگستانحالتهایی از ماده که تحت شرایط خاص میتوانند همزمان وجود داشته باشند