phase-outدیکشنری انگلیسی به فارسیحذف فاز، تدریجا متوقف کردن کار یا تولید، توقف کار یا فراوری بطور مرحلهای
phase outدیکشنری انگلیسی به فارسیفاز کردن، تدریجا متوقف کردن کار یا تولید، توقف کار یا فراوری بطور مرحلهای
جریان ناهمفازout-of-phase currentواژههای مصوب فرهنگستانجریان واکنشگری در یک مدار جریانمتناوب که با ولتاژ مدار همفاز نیست
گرانرَوی ناهمفازout-of-phase viscosityواژههای مصوب فرهنگستاندر اندازهگیریهای پویا، بخش موهوم گرانروی مختلط که بهصورت نسبت مدول ذخیره (storage modulus) به بسامد زاویهای نشان داده میشود
ناهمفازout of phaseواژههای مصوب فرهنگستانویژگی حالتی که در آن دو یا چند کمیت دورهای با بسامد یکسان فازهای متفاوت داشته باشند