حبسمانهلغتنامه دهخداحبسمانه . [ح َ ن َ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است در اناطولی ، دارای 39 دهکده به قضای اردو از ولایت طربزون . رجوع به قاموس الاعلام ترکی و به کلمه ٔ اردو در همین لغت
حبسخانهلغتنامه دهخداحبسخانه . [ ح َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مَحبس . زندان . سجن . دوستاق : هم بمولد قرار نتوان کردکه صدف حبسخانه ٔ درر است .خاقانی .