periodدیکشنری انگلیسی به فارسیدوره زمانی، دوره، مدت، زمان، عصر، مرحله، مدتی، پایان، نقطه، روزگار، نوبت، وقت، گاه، گردش، حد، موقع، فرجه، کمال، نتیجه غایی، منتها درجه، طمی، قاعده زنان، جمله کامل، نقطه پایان جمله، ایست، دوران مربوط به دوره بخصوصی