penetratedدیکشنری انگلیسی به فارسینفوذ کرد، نفوذ کردن در، بداخل سرایت کردن، رخنه کردن، فهمیدن، فرانشت کردن
penetrateدیکشنری انگلیسی به فارسینفوذ کنید، نفوذ کردن در، بداخل سرایت کردن، رخنه کردن، فهمیدن، فرانشت کردن
بازرسی با مایع نافذliquid-penetrant inspection, liquid penetrate testواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آزمون غیرمخرب برای آشکارسازی ناپیوستگیهای سطح در آن که با بهکارگیری مایع نفوذکننده و برداشتن مازاد آن، حفرهها و ترکها با استفاده از مواد ظاهرکننده یا ب