peakingدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا رفتن، به قله رسیدن، دزدیدن، تیز شدن، بصورت نوک تیز درامدن، به نقطه اوج رسیدن، نحیف شدن
زیرکوبی درزjoint peakingواژههای مصوب فرهنگستانعملیات فشردن زیر درز بهصورتیکه از سایر نقاط ریل بالاتر قرار گیرد تا افتادگی درز را جبران کند
pekingeseدیکشنری انگلیسی به فارسیپکن، پکنی، ساکن شهر پکن، زبان و لهجه مردم پکن، سگ کوچک ودست اموز چینی