حیلتفرهنگ مترادف و متضاد۱. تزویر، حیله، خدعه، دوال، فریب، مکر، نیرنگ ۲. چارهاندیشی، چاره، چارهگری ۳. تدبیر، ترفند، شگرد ۴. توانایی، قدرت
حیلتلغتنامه دهخداحیلت . [ ل َ ] (ع اِ) حیلة. مکر. دستان . تدبیر. غدر. بهانه . فریب . (ناظم الاطباء). زرق . دلغم . (لغت نامه ٔ اسدی ) : کنون جویی همی حیلت که گشتی سست و بی طاقت ت