مشتق جزئیpartial derivativeواژههای مصوب فرهنگستانمشتق تابعی چندمتغیره نسبت به یکی از متغیرهای آن با ثابت انگاشتن سایر متغیرها
partialدیکشنری انگلیسی به فارسیجزئي، بخشی، قسمتی، پارهای، جانبدار، طرفدار، نا تمام، متمایل به، طرفدارانه، غیر منصفانه، علاقمند به