خصاملغتنامه دهخداخصام . [ خ ِ ] (ع اِ) ج ِ خَصم . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). رجوع به خصم شود.
خصاملغتنامه دهخداخصام . [ خ ِ ] (ع مص ) مصدر دیگر برای مخاصمه است . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). با کسی خصومت کردن . (زوزنی ). با کسی داوری کردن . (تاج الم