39 مدخل
overlain
پوشش داده شده، رویهم قرار دادن، پوشیدن، زیاد بار کردن
بیش از حد
زمینی، از راه خشکی، از راه زمینی، در روی زمین
overpainfulness
overlinger
overlaunch
overlaxness
overpainful