خدای بردیلغتنامه دهخداخدای بردی . [ خ ُ ] (اِخ ) توقچی مغول . وی یکی از سرداران ظهیرالدین محمد بابر پادشاه گورکانی است . چون وضع بابر بخطر افتاد، وی امیر قاسم قوچین را بتاشکند روانه
خدای بردی تیمورتاشلغتنامه دهخداخدای بردی تیمورتاش . [ خ ُ ب ِ ت َ ] (اِخ ) وی اتابک میرزا عمرشیخ فرزند سلطان محمود است در حکومت فرغانه . توضیح آنکه چون سلطان ابوسعید گورکان بدست امیر حسین بیک
خدایلغتنامه دهخداخدای . [خ ُ ] (اِخ ) اله . (مهذب الاسماء). اﷲ. خدا. (ناظم الاطباء). کلمه ٔ خدای صورت دیگریست برای خدا و بهمان معنی و اطلاق است . رجوع به خدا و ترکیبات آن شود :