خدای بینلغتنامه دهخداخدای بین . [ خ ُ ] (نف مرکب ) خدابین . آنکه خدای بین است . آنکه در امور توجه بخدای دارد. دیندار. آنکه بیک چشم زدن غافل از خدای نباشد. مقابل خودبین : وآن کس کو ن
خدای بینیلغتنامه دهخداخدای بینی . [ خ ُ ] (حامص مرکب ) عمل خدابین . توجه بخدای . دینداری . تقوی ̍. پرهیزگاری . مقابل خودبینی .
خدایلغتنامه دهخداخدای . [خ ُ ] (اِخ ) اله . (مهذب الاسماء). اﷲ. خدا. (ناظم الاطباء). کلمه ٔ خدای صورت دیگریست برای خدا و بهمان معنی و اطلاق است . رجوع به خدا و ترکیبات آن شود :