خنزیر بریلغتنامه دهخداخنزیر بری . [ خ ِ رِ ب َرْ ری ی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خوک بیابانی . خوک خشکی . مقابل خوک دریایی .
خنزیرلغتنامه دهخداخنزیر. [ خ ِ ] (ع اِ) خوک . خوک نر. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، خنازیر : انما حرم علیکم المیتة و الدم و لحم الخنزیر و ما اهل به لغیراﷲ
خنزیرةلغتنامه دهخداخنزیرة. [ خ ِ رَ ] (ع اِ) مؤنث خنزیر است . (ناظم الاطباء). || یکی از آلات منجنیق است شبیه بدولاب جزاینکه خنزیره طولانی شکل است . (یادداشت بخط مؤلف ).