خاطیفرهنگ مترادف و متضادبزهکار، خطاکار، خلافکار، گناهکار، گنهکار، متخلف، مجرم، مقصر ≠ درستکار، صالح، مصیب
خاطیلغتنامه دهخداخاطی . (ع ص ) خاطی ٔ. کسی که به اراده ٔ خود خطا کند و مخطی کسی که اراده ٔ صواب کند و بی قصد خطا از او ظاهر گردد. (غیاث اللغات ). گناهکار. (مهذب الاسماء). آنکه ب
خواطیلغتنامه دهخداخواطی . [ خ َ ] (ع اِ) ج ِ خاطی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به خاطی شود.- امثال :مع الخواطی سهم صائب ؛ در حق کسی گویند که بیشتر خ