اتاق پُرِ مرتبoccupied/clean, OC 1واژههای مصوب فرهنگستاناتاق اشغالی که خدمات خانهداری آن انجام شده است متـ . پُرِ مرتب
ارتباط شفاهیoral communication, OC 2واژههای مصوب فرهنگستاننوعی ارتباط برای تبادلات درکی و بیانی که به جای زبان اشاره بر گفتار تأکید دارد
خز ارطاقیلغتنامه دهخداخز ارطاقی . [ خ َ زِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی خز بوده است : پنجاه تخت جامه ملون از جامه های تستری و سقلاطون عضدی و حله های فخری و خز ارطاقی . (ترجمه ٔ
وخزدیکشنری عربی به فارسیخراش سوزن , نقطه , زخم بقدر سرسوزن , جزء کوچک چيزي , هدف , منظور , نقطه نت موسيقي , چيزخراش دهنده(مثل نوک سوزن) , خار , تيغ , نيش , سيخونک , الت ذکور , راست , ش