45 مدخل
مبهم است، مبهم کردن، تیره کردن، تاریک کردن، گمنام کردن
مبهم، گمنام، تیره، نامفهوم، تار، غامض، ظلمانی
مبهم
مبهم، مبهم کردن، تیره کردن، تاریک کردن، گمنام کردن
مات و مبهوت
obscurely
obscure, pitch-dark, stygian
obscure, unknowable, inscrutable
obscure