40 مدخل
مبهم، مبهم کردن، تیره کردن، تاریک کردن، گمنام کردن
مبهم
مات و مبهوت
مزاحم
ترسناک، مبهم، گمنام، تیره، نامفهوم، تار، غامض، ظلمانی
obscurely
obscure, pitch-dark, stygian
obscure, unknowable, inscrutable
obscure