درستارانلغتنامه دهخدادرستاران . [ دَ رَ ] (اِ) درستان . شاگردانه . (برهان ). شاگردانه و وجهی که علاوه بر اجرت استاد به شاگرد دهند. (ناظم الاطباء).اما کلمه مصحف دستاران است که در بره
دستارانلغتنامه دهخدادستاران . [ دَ ] (اِ مرکب ) از: دستار + ان . اجرت و مزدی باشد که پیش از کار کردن به مزدور دهند. (برهان ) (آنندراج ). پیش مزد. پیش داد. داشن . بُرکة. (تاج العروس
دستارانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. مزدی که پیش از کار کردن به مزدور بدهند.۲. شاگردانه؛ انعام: ◻︎ بستی قصب اندر سر ای دوست به مشتی زر / سه بوسه بده ما را ای دوست به دستاران (عسجدی: ۵۱).