درالغتنامه دهخدادرا. [ ] (اِخ ) جزیره ٔ کوچکی است در جنوب بندر معشور فلاحی . (فارسنامه ٔ ناصری ص 315).
درالغتنامه دهخدادرا. [ دَ ] (اِ) درای . (غیاث اللغات و گوید در مؤید به کسر تحقیق شده است ). زنگ . جلجل . زنگله . ژنگله . زنگ که بر اشتر و استر و خر آویزند.زنگ که با کاروانیان
درالغتنامه دهخدادرا. [ دَ ] (نف مرخم ) مخفف دراینده . و آن بیشتر به صورت ترکیب آید، چنانکه : خام درا.هرزه درا. یافه درا. یاوه درا. رجوع به دراینده شود.
دراجلغتنامه دهخدادراج . [ دُرْ را ] (ع اِ) مرغی است رنگین مانند تذرو . طراج . دراجه . ابوشعیب . ابوالحجاج . ابوخطار. (صبح الاعشی ). ابوضبه . (المرصع). پورنر. (مهذب الاسماء). مرغ
دراجلغتنامه دهخدادراج . [ ] (اِخ ) نام شهر اپیدامنوس در آرناؤودستان . قصبه و ناحیه ای در ساحل دریای آدریاتیک در یوگسلاوی . رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
دراجلغتنامه دهخدادراج . [ دَرْ را ] (اِخ ) ابوالحسین سعیدبن حسین ، به این نسبت معروف شده است . (الانساب سمعانی ).