دسفاردلغتنامه دهخدادسفارد. [ دِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دهدز بخش دهدز شهرستان اهواز. واقع در 30هزارگزی جنوب باختری دهدز. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
دستاردارلغتنامه دهخدادستاردار. [ دَ ] (نف مرکب ) دستاردارنده .دستارور. معمم . (یادداشت مرحوم دهخدا) : این چو مگس خونخور و دستاردارو آن چوخره سرزن و باطیلسان . خاقانی . || دارنده ٔ س
دلفاردلغتنامه دهخدادلفارد. [ دَ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای نه گانه ٔ بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . این دهستان در جنوب خاوری ساردوئیه واقع است و حدود آن بشرح زیر می باشد: از طرف شمال
ابواسبکتکین دستاردارلغتنامه دهخداابواسبکتکین دستاردار. [ اَ ؟ ت َ ن ِ دَ ] (اِخ ) بزمان عزالدوله بختیار بود و او مأمور تسلیم هاون محتوی دویست رطل زر است که پس از خرابی خانه ای مکشوف شد. (از اب