دقنلغتنامه دهخدادقن . [ دَ ] (ع مص ) بازداشتن کسی را و محروم گردانیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بر روی زدن کسی را، یا عام است . (از منتهی الارب ). || با تمام ِ
دقنلغتنامه دهخدادقن . [ دِ ] (ع اِ) ریش یا لحیه . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). اهل بغداد و عامه ٔ مصریها نیز آنرا بدین معنی بکار میبرند و آن فصیح نیست . (از ذیل اقرب الموارد
دقنلغتنامه دهخدادقن . [ دِ ق ِ ] (اِ) هر چیز لزج را گویند که به دست و پا چسبد، مانند دوشاب و غیره . (لغت محلی شوشتر،نسخه ٔ خطی ). || چیزی را گویند که بر آن شیره و دوشاب و عسل م