نومیدلغتنامه دهخدانومید. [ ن َ / نُو ] (ص مرکب ) ناامید. نمید. مأیوس . قانط. خائب . محروم . رجوع به ناامید شود : چنان زار و نومید بودم ز بخت که دشمن نگون اندرآمد ز تخت . فردوسی .که نومید بد لشکر از
دسترسی بیسیم کوچانnomadic wireless access, nomadic access, nomadic wirelessواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دسترسی که در آن از آنتن کوتاهبرد استفاده میشود