بدویدیکشنری فارسی به انگلیسیantediluvian, Arab, barbaric, feral, germinal, primal, prime, primitive, rude, savage, wild
بدویلغتنامه دهخدابدوی . [ ب َ دَ ] (اِخ ) احمدبن علی بن ابراهیم الحسینی . از مشاهیر اولیای قرن هفتم هجری بود. اصل وی از مغرب است ، در 596 هَ. ق . متولد شد، در مکه و مدینه و سپس
بدویتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بادیهنشینی، صحرانشینی، بیاباننشینی ≠ مدنیت ۲. جاهلیت ۳. عقبماندگی ۴. توحش ≠ تمدن
بدویةلغتنامه دهخدابدویة. [ ب َ دَ وی ی َ ] (ع ص نسبی ) مؤنث بَدْوی ّ و بَدَوی ّ. (از المنجد). ج ، بدویات : و تتخذهما النساء البدویات «امات » لقلائدهن . (نقودالعربیة ص 95).
بدویتفرهنگ انتشارات معین(بَ دَ یَّ) [ ع . بدویة ] (اِمص .) 1 - بادیه نشینی ، بیابان گردی . 2 - عقب ماندگی .
بدویةلغتنامه دهخدابدویة. [ ب َ دَ وی ی َ ] (ع ص نسبی ) مؤنث بَدْوی ّ و بَدَوی ّ. (از المنجد). ج ، بدویات : و تتخذهما النساء البدویات «امات » لقلائدهن . (نقودالعربیة ص 95).
بدویتفرهنگ انتشارات معین(بَ دَ یَّ) [ ع . بدویة ] (اِمص .) 1 - بادیه نشینی ، بیابان گردی . 2 - عقب ماندگی .