دایگانیلغتنامه دهخدادایگانی . [ ی َ / ی ِ ] (حامص ) دایگی . پرورشگری . عمل دایگان . عمل دایه . حضانت : ازآن مهتران چار زن برگزیدکه اندر گهر بد نژادش پدیددو تازی دو دهقان ز تخم کیان
جدایلغتنامه دهخداجدای . [ ج ُ ] (ص ) جدا، با زیادت یا است . (شرفنامه ٔ منیری ) : بپژمرد گل و ماند گلاب پیوسته از آن سپس که ز گل میشود گلاب جدای .سپاهانی (از شرفنامه ٔ منیری ).
دایگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی دیوار سازی ، دیوار کشی ، حصار کشی با آجر و گِل ، ته پی کنی ساختمان
دایلغتنامه دهخدادای . (اِ) هر چینه و رده و مرتبه را گویند از دیوار گلی . هر رده ٔ چینه و مهره ٔ دیوار گلی . داو. (برهان ). چینه ، یعنی مرتبه ای از مراتب دیواری که از گل سازند.