دالغتنامه دهخدادا. (اِ) رده ٔ دیوار. (غیاث ). پایه و اساس بنا. داو. دای . پی . بنیاد. اصل بنا : پی دیوار ایمان بود کارش از آن شد چاردا از چاریارش . جامی (از فرهنگ شعوری ج 1 ور
دالغتنامه دهخدادا. (اِ) مخفف داو : از نرد سه تا پای فراتر ننهادیم هم خصل بهفده شد و هم دا بسر آمد. سوزنی .(چنین است در تذکره ٔ تقی الدین و دو نسخه ٔ خطی کهن دیوان سوزنی ) ولی
جدالغتنامه دهخداجدا. [ ج َ ] (ع اِ) باران که عام بود. (مهذب الاسماء). باران عام یا باران بسیار و بیحد. (منتهی الارب ). باران عام یا بارانی که پایانش معلوم نباشد. (از اقرب الموا
جدالغتنامه دهخداجدا. [ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان انگوت بخش گرمی شهرستان اردبیل . این ده در بیست و پنجهزارگزی شمال گرمی و هفت هزارگزی شوسه ٔ بیله سوار به گرمی واقع شده و مح
آنسیلینفرهنگ انتشارات معین(اِ.) مایعی است بی رنگ و با بوی نامطبوع که در هوا کدر می شود و در آب کم محلول است و آن یکی از ترکیبات بنزین است و نشانة آن در شیمی 2 NH 5 H 6 C است . اگر مخلوط
آنیلینفرهنگ انتشارات معین[ فر. ] (اِ .) مایعی است بی رنگ و با بوی نامطبوع که در هوا کدر می شود و درآب کم محلول است و آن یکی از ترکیبات بنزین است و نشانة آن در شیمی 2 NH 5 H 6 C است .