خنثایشneutralization 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن اسید با باز ترکیب میشود و نمک تولید میکند
خنثیسازیneutralization 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند خنثی کردن اسیدهای چرب آزاد با قلیا، برای جدا کردن آنها از روغن
بی طرفیدیکشنری فارسی به انگلیسیdetachment, disinterest, impartiality, justice, neutrality, neutralization, neutrally, nonalignment, objectivity, straddle