needدیکشنری انگلیسی به فارسینیاز، لزوم، احتیاج، نیازمندی، حاجت، نیستی، ایجاب، بایستگی، نیاز داشتن، نیازمند بودن، در احتیاج داشتن، محتاج بودن
سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
جذب خالصnet retention, final absorption, final retention, final uptake, net absorption, net loading/ nett loading, net uptake/ nett uptakeواژههای مصوب فرهنگستانمادۀ نگهدارندۀ باقیمانده در چوب بلافاصله پس از تکمیل چرخۀ تیمار در فرایندهای فشار
نیازسنجیneed assessment/ needs assessmentواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی سازمانیافته برای تعیین ماهیت و دامنۀ مشکلات یک جمعیت مشخص که ممکن است مستقیم یا غیرمستقیم بر سلامت آنان اثر بگذارد
ابعاد نهاییfinished size, neat size, finished measure, net measure, net size, target sizeواژههای مصوب فرهنگستانابعاد چوب پس از ماشینکاری
سرآغاز حفاظleading point of needواژههای مصوب فرهنگستاناولین نقطه در مکان پرتصادف که در آن، برای پیشگیری از برخورد وسیلة نقلیه با مانع، حفاظ نصب میشود