ولتاژ متوسطmedium voltage, MVواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از سطوح ولتاژ بین سطوح ولتاژ بالا و ولتاژ پایین
آشکارساز ریزرأسmicro vertex detector, MVDواژههای مصوب فرهنگستانآشکارساز ردیابی ذرات باردار ازطریق تعیین رأس واپاشی ذرههای ثانوی
برترین بازیکنmost valuable player, MVPواژههای مصوب فرهنگستانعنوانی که سالانه به بازیکنی اعطا میشود که برای تیمش بیشترین ارزش را دارد
پرلغتنامه دهخداپر. [ پ َ ] (اِ) (درخت ...) نوعی از سماق است و در باغهای ایران بنام پر غرس کنند و در قره داغ آذربایجان وحشی آن وجود دارد .
پرلغتنامه دهخداپر. [ پ ِ ] (اِ صوت ) در تداول اطفال ، آواز پریدن گنجشک و جز آن .- || پر زدن ، در تداول اطفال ؛ پریدن . پرواز کردن . و رجوع به پِرپِر شود.
پرلغتنامه دهخداپر. [ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) واسال بزرگ پادشاه (از دوازده پر شارلمانی ). || عضو شورای عالی فرانسه از 1815 تا 1847م . || عضو مجلس لُردهای انگلستان .
پرچکلغتنامه دهخداپرچک . [ پ َ چ َ ] (اِ) قطعه . تکه . پرچه . قالب (در پنیر). پنیر پرچک ؛ قسمی پنیر پُرروغن .
پرگولغتنامه دهخداپرگو. [ پ ُ ] (نف مرکب ) بسیارگوی . پرگوی . فراخ سخن . پرچانه (در تداول عوام ). مکثار. پرحرف (در تداول عوام ). قوّال . آنکه بسیار سخن گوید. بسیارسخن . درازنفس .
پرگلغتنامه دهخداپرگ . [ ] (اِخ ) یا فرگ . قریه ای است به فارس ، سه فرسخ بیشتر میانه ٔ جنوب و مشرق دوره است . رجوع به فارسنامه و رجوع به تاریخ مغول عباس اقبال ص 380 و 491 شود.
بهرهبردار شبکة مجازی سیارmobile virtual network operatorواژههای مصوب فرهنگستانشرکتی که قابلیتهای خدماتی را از فراهمسازان بزرگ خدمات بیسیم خریداری میکند و بهصورت محصول و بستههای خدماتی به کاربران منفرد میفروشد اختـ . باکاس MVNO